خیلی راحت دل می دزدن ، دل می برن ، دل می شکنن …
قصه ی عشق...برچسب : نویسنده : elmza بازدید : 50
برچسب : نویسنده : elmza بازدید : 59
زن جوان: یواش تر برو، من می ترسم.
مرد جوان: نه، اینجوری خیلی بهتره.
زن جوان: خواهش میکنم ، من خیلی می ترسم.
مرد جوان: خوب، اما اول باید بگی که دوستم داری.
زن جوان: دوستت دارم، حالا میشه یواش تر برونی.
مرد جوان: منو محکم بگیر.
زن جوان: خوب حالا میشه یواش تر بری.
مرد جوان: باشه به شرط اینکه کلاه کاسکت منو برداری و روی سر خودت بذاری، آخه نمیتونم راحت برونم، اذیتم میکنه.
قصه ی عشق...برچسب : نویسنده : elmza بازدید : 50
.
یاد گرفته ام که چگونه بی صدا بگریم
.
یاد گرفته ام که هق هق گریه هایم را با بالشم ..بی صدا کنم
.
تو نگرانم نشو !!
.
همه چیز را یاد گرفته ام !
.
یاد گرفته ام چگونه با تو باشم بی آنکه تو باشی !
.
یاد گرفته ام ….نفس بکشم بدون تو……و به یاد تو !
.
یاد گرفته ام که چگونه نبودنت را با رویای با تو بودن…
.
و جای خالی ات را با خاطرات با تو بودن پر کنم !
.
تو نگرانم نشو !!
.
قصه ی عشق...برچسب : نویسنده : elmza بازدید : 58
برچسب : نویسنده : elmza بازدید : 55
برچسب : نویسنده : elmza بازدید : 57
برچسب : نویسنده : elmza بازدید : 58
برچسب : نویسنده : elmza بازدید : 46
کوروش گفت:لیاقت شما برادرم است که از من
زیباتر است و پشت سره شما ایستاده،دخترک
برگشت و دید کسی نیست. کوروش گفت:اگر عاشق
بودی پشت سرت را نگاه نمیکردی
قصه ی عشق...برچسب : نویسنده : elmza بازدید : 40
قصه ی عشق...
برچسب : نویسنده : elmza بازدید : 62